خیلیوقتها شده که در توییتر یا اینستاگرام خود دربارۀ برندی اظهارنظر خوب یا بد کردهایم، اما پاسخی نگرفتهایم. بعد از آن سعی کردهایم از راههای دیگری که امکان پاسخگویی هست، اقدام کنیم.
در اصول و مطالبی که دربارۀ بازاریابی شبکههای اجتماعی خواندهایم تأکید شده است که حتماً پاسخ مخاطبهای خود را در شبکههای اجتماعی بدهید؛ اما خب صفحههای پرفالوئری مثل اپل یا دیجیکالا و… پاسخگوی فالوئرها نیستند. نمیدانیم علت این مسئله وجود نوتیفیکیشن زیاد است یا دوست ندارند پاسخ بدهند یا…؛ ولی حسی که تابهحال با این کارشان به ما القا شده این است که آنها صرفاً مطلبی را در یکی از شبکههای اجتماعیشان منتشر میکنند و بعد دیگر میروند و به کامنتها هیچ اهمیتی نمیدهند. شاید هم اهمیت میدهند و میخوانند، ولی خب خیلی کم پیش میآید پاسخ فالوئری را بدهند.
شاید برای کسبوکارهای کوچک (استارتاپ) و افراد معمولی (غیراینفلوئنسر) لایککردن و پاسخ کامنت دادن به مطالبی که اسمشان داخل آن مطلب منشن میشود، در مقایسه با کسبوکارهای بزرگ (اپل، سامسونگ و…) و اینفلوئنسرها (سینا ولیالله، پرویز پرستویی و…) راحتتر باشد، اما باز هم دلیل نمیشود پاسخ فالوئرها را ندهیم؛ چون به نظر ما شما آنقدر باهوش هستید که بدانید چرا اصرار داریم باید پاسخ فالوئرها را بدهیم، نیازی نمیبینیم که بیشتر از این توضیح بدهیم.
یکی از راههای سریع و کوتاه برای اینکه اینگیجمنت صفحۀ خود را در سوشال مدیاها کاهش بدهیم این است که پاسخ کامنتها را ندهیم!
گاهی دیده شده که صفحههای پرفالوئر فقط پاسخ صفحههای معروف را میدهند که خب این دیگر واقعاً عجیب است! این کار حس نهچندان جالبی را به مخاطب منتقل میکند. حس اینکه انگار خون بقیه رنگینتر است یا آن کسبوکار از ترس اینکه فالوئرهای طرف مقابل زیاد است، پاسخ او را داده است. این مسئلۀ پاسخندادن به کامنت فالوئرها آنقدر مسئلۀ بزرگ و پررنگی شده که وقتی صفحهای معروف (کسبوکار یا اینفلوئنسر)، با فالوئرهای خود در حد لایک و کامنت ارتباط برقرار میکند، فالوئرها به شوخی و جدی از این مسئله بهعنوان دستاوردی بزرگ یاد میکنند. مثلاً کاربر گوسفند خدا بهخاطر کوتشدن یکی از توییتهایش توسط Dave Mustaine در بایوی خودش به این موضوع اشاره کرده که توسط «دیو ماستین» کوت شده!
این کاربر درخصوص بایوی خود میگوید:
بایویی که نوشتهام صرفاً به سلبریتیبودن دیو ماستین اشاره نداره. دیو ماستین جزو اولین اینفلوئنسهایی بود که باعث شد من برم سمت موسیقی. برای همین هم برای من واقعاً آدم ارزشمندیه؛ چون باعث یه تغییر در زندگی من شده.
جالب است بدانید که محققان میگویند ما به این لایکها علاقه داریم؛ چون هر لایک مثل تزریق دوپامین به بدن است. حالا شما فکر کنید که صفحههای پرفالوئر پس از هر پست، هزاران نوتیفیکیشن دریافت میکنند. چه حسی به آنها دست میدهد؟ (اوردوز نمیکنن خیلیه!)
همیشه صفحههای پرفالوئر مقصر نیستند!
خیلیوقتها هم شده که صفحۀ پرفالوئر خواسته پاسخ شما را بدهد، ولی از توان او خارج بوده؛ چون احتمالاً از سرویسهای بالا که معرفی کردیم استفاده نمیکند.
مثلاً چند سال پیش (سال ۱۳۹۵) Demy de Zeeuw، ادمین حساب کاربری اینستاگرام ۴۳۳ که تصاویر و ویدئوهای مرتبط با فوتبال پست میکند، ویدئویی از لحظۀ ارسال پست خود در اینستاگرام را منتشر کرد. آنهم زمانی که حساب کاربری او ۸میلیون فالوئر داشت؛ او با این همه را انگشت به دهان کرد. این ویدئوی حیرتآور را میتوانید در ادامه ببینید.
خوشبختانه گوشی او هنگ نکرد و هیچ مشکلی هم پیدا نکرد. اما تصور کنید برای گوشی کسانی که بیش از ۲۰میلیون فالوئر دارند، چه اتفاقی میافتد. جالب است بدانید که حساب کاربری اینستاگرام ۴۳۳ در حال حاضر بیش از ۱۶میلیون فالوئر دارد.
شاید برای خیلیها این پرسش پیش بیاید که «کسانی که پیج پرفالوئر دارند، واقعاً به این موضوع اهمیت میدهند یا نه؟» به همین دلیل گفتوگوی کوتاهی با سینا ولیالله، تهیهکننده و برنامهساز تلویزیونی، انجام دادیم که در ادامه میتوانید آن را بخوانید.
واکنش تو در مقابل کامنتهایی که در اینستا یا توییتر میآید، چیست؟ معمولاً آنها را پاسخ میدهی یا نه؟
در اینستاگرامم اینقدر نوتیفیکیشن کامنتها و دایرکت مسیجها زیاد است که خودم با اینکه دسترسی دارم، وقت نمیکنم چک کنم. ادمینهای صفحۀ اینستاگرامم آنها را چک میکنند؛ چون من برای اینستاگرامم ادمین دارم و کل کارها را آنها انجام میدهند.
ادمینها به سؤالات منطقی و عقلانی یا انتقادها و پیشنهادهایی که بهصورت محترمانه و کارآمد در دایرکت مسیج یا کامنتهای پستم نوشته میشود جواب میدهند یا اگر حس کنند آن دغدغهها میتواند دغدغۀ بقیه هم باشد، به من میگویند که من هم در استوری و لایو اینستاگرام جواب بدهم. در آخر هم اگر حس کنیم آن دغدغه میتواند دغدغۀ خیلی مهمی باشد، در برنامۀ تلویزیونی خودم به آن جواب میدهم.
یا مثلاً ممکن است در توییترم منشنی بیاید و من نبینم. البته نه اینکه نخواهم ببینم، نه! فقط به این خاطر که در توییتر نوتیفیکیشن منشن کسانی را دریافت میکنم و میبینم که فالو کردهام. البته در توییترم هم ادمین دارم؛ ولی خب ۸۰درصد مواقع خودم همهچیز را مینویسم و چک میکنم.
بعضی وقتها هم اگر مطلبی دربارۀ من نوشته شده باشد، دوستانم به طرق مختلف به دستم میرسانند. من هم اگر ببینم توهین و بیاحترامی و فحاشی نیست و سؤال و انتقاد منطقی است و جای جوابدادن دارد، جواب میدهم.
چه نصیحت یا صحبتی داری با کسانی که برایت منشن و کامنت ناپسند میگذارند؟
من نمیتوانم نصیحتی برای این افراد داشته باشم؛ چون اختیار هرکس دست خودش است. من هم کسی نیستم که بخواهم دیگران را نصیحت کنم یا برایشان باید و نباید مشخص کنم.
اما میتوانم این را بگویم که منِ نوعی، شخصاً اگر از هنرمند، خواننده یا بازیگری خوشم نیاید، کار او را دنبال نمیکنم. حتی او را فالو هم نمیکنم که بخواهم خودم را اذیت کنم یا خودم را موظف کنم که حتماً زیر مطالب او بگویم که از تو خوشم نمیآید یا از کتابت خوشم نیامده یا شعرت را دوست نداشتم چون در حوزۀ سلایق و علایق من نیست. بنابراین وقتی او را فالو نکنم مجبور هم نیستم دربارهاش نظری بدهم.
بهجای این کار، کسانی را که دوست دارم فالو میکنم و سعی میکنم به آنها انرژی بیشتری بدهم.
در آخر…
شبکههای اجتماعی و مدیران شبکههای اجتماعی که مسئولیت مدیریت این شبکهها را بر عهده دارند، بسیار مهماند و مدیریتکردن آنها کار سادهای نیست. بهتر است درک دوطرفهای بین فالوئر و ادمین صفحۀ پرفالوئر باشد. وقتی فالوئری کامنتی گذاشت که به پاسخ نیاز داشت، ادمین صفحۀ پرفالوئر پاسخگوی او باشد و اگر کمی با تأخیر پاسخ داد، فالوئر هم دندان به جگر بگیرد و صبر کند.
بهعنوان فالوئر یادتان باشد که مدیران شبکههای اجتماعی به اشتیاق و انعطافپذیری برای ارتباط با شما نیاز دارند. پس سعی کنید طوری کامنت بگذارید که مدیران شبکههای اجتماعی سر ذوق بیایند و دوست داشته باشند پاسخ شما را بدهند.
ادمینهای صفحههای پرفالوئر هم یادشان نرود که همین فالوئرها هستند که شما را معروف و پرفالوئر کردهاند و پاسخدادن به آنها از اوجب واجبات است. برای اینکه بتوانید الگوی خوبی از مدیریت شبکههای اجتماعی داشته باشید، پیشنهاد میکنم فایل PDF «راهنمای سالانۀ مدیریت شبکههای اجتماعی دانشگاه نیویورک» را از اینجا دانلود و مطالعه کنید.
منابع
خیلی ممنون نیما
جدیدا دنبال تهیه یک PR plan و PR crisis management plan بودم ولی چیز خوبی تو منابع ایرانی پیدا نکردم. این خوب بود.
راهنمای سالانه و جدول خودت مثال های خوبی بودند.
ممنون 🙂
سلامت باشی میعاد جان…